خانم افضلی در داستان کتاب «دختر شینا» زندگی می‌کند 
نخستین داروخانه محله طرق را دکتر یاوری تأسیس کرد 
دختر همه فن حریف
مبینا رجبی دانش‌آموز پایه نهم، در ورزش کاراته نیز چند مقام استانی و کشوری دارد. او می‌گوید: شنا و ژیمناستیک هم در برنامه ورزشی‌ام دارم. علاوه‌بر‌این هندبال و بسکتبال را به‌صورت حرفه‌ای دنبال می‌کنم.
مبینا رجبی دانش‌آموز پایه نهم مدرسه شاهد وصال است. او نه‌تنها در حوزه تحصیل در‌زمره دانش‌آموزان برتر کلاس است، که در ورزش کاراته نیز چند مقام استانی و کشوری در کارنامه ورزشی‌اش دارد. این نوجوان موفق محله سیدرضی کوشیده است که در رشته‌های دیگر هم فعالیت داشته باشد؛ چون معتقد است باید در همه شاخه‌ها استعداد و توانایی‌اش را بسنجد.
- از چند‌سالگی به‌سراغ ورزش رفتی؟
من قبل از هفت‌سالگی با خواهرم به کلاس کاراته‌ای که در مسجد محله برگزار می‌شد، می‌رفتم. البته، چون سنم کم بود، اجازه تمرین نمی‌دادند و این ممنوعیت، انگیزه من را برای یادگیری فنون کاراته بیشتر می‌کرد.
- تا به الان در چند رقابت شرکت کرده‌ای و چند مدال داری؟
در تعداد زیادی از بازی‌های دوستانه رشته کاراته شرکت کرده‌ام. همچنین در یک دوره مسابقات استانی و یک دوره کشوری شرکت و مقام‌های دوم استانی و سوم کشوری را کسب کرده‌ام.
چون سنم کم بود، اجازه تمرین نمی‌دادند و این ممنوعیت، انگیزه من را برای یادگیری فنون کاراته بیشتر می‌کرد
- مشـوق اصلی تو در ادامه‌دادن مسـیری که انتخاب کردی، چه کسی بود؟
علاوه‌بر خواهرم، عمویم مشوق هردو ماست. او جزو قهرمانان کاراته و از اعضای هیئت‌امنای این رشته در استان است.
- به‌جز کاراته، ورزش دیگری را هم دنبال می‌کنی؟
بله، شنا و ژیمناستیک هم در برنامه ورزشی‌ام دارم. علاوه‌بر‌این و در‌کنار تمرینات هندبال، بسکتبال را چند‌سالی است که به‌صورت حرفه‌ای دنبال می‌کنم.
- با این همه مشغله ورزشی، کی به درس و مدرسه می‌رسی؟
با برنامه‌ریزی درست. معدل من عموما بیشتر از ۱۹:۳۰ است. در‌حقیقت اولویت من ادامه تحصیل است. سعی کرده‌ام باشگاه و تمرینات به درسم لطمه‌ای وارد نکند و اولویت دومم باشد.
- از تلخی‌ها و شـیرینی‌هایی که در میدان مسابقات کاراته برایت اتفاق افتاده است، بگو.
خاطره تلخ و شیرینی که در ذهن دارم، از یک رقابت بود که در آن، یکی از دوستان صمیمی دوران دبستانم را دیدم و هردو ما از آن دیدار خیلی خوشحال شدیم. اما تلخی آن رقابت، رودررو قرار‌گرفتن ما با هم بود. رقابت سختی بود. من پیروز میدان شدم، اما بعد‌از سوت پایان، یکدیگر را در آغوش گرفتیم و گریه کردیم.
- از محله‌ات بگو. سـالن‌های ورزشی اینجا خواسته‌های تو را تأمین می‌کند؟
بله. سالن «امید و زندگی» نزدیک منزل ماست و خوشبختانه این سالن قسمت‌های خوبی برای ورزش خانم‌ها دارد.
- برای آینده ورزشی قصد داری کاراته را ادامه بدهی یا بسکتبال را؟
فعلا هردو را ادامه می‌دهم، اما به مربیگری کاراته بیشتر فکر می‌کنم.
- الگوی مبینا در رشته کاراته چه کسی است؟
چون از ابتدا عمویم علی‌اکبر رجبی استادم بود و تمرینات من و خواهرم، زینب، زیرنظر ایشان انجام می‌شد، الگوی ما در کاراته اوست.
* این گزارش در شماره ۵۹۳ شهرآرا محله منطقه ۱۰ و ۱۱ مورخ ۲۵ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۴ منتشر شده است.
لینک کوتاه
روایات مشابه
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
